loading...
٠•●♥ بــاران ِ عــشق ♥●•٠
N♥A بازدید : 28 شنبه 27 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

هیچ وقت ادعایی نداشتم...حتی وقتی همه گفتن عاشقی، گفتم نه، فقط مجنون  گم شده

دارم!...شاید اگر مدعی بودم، روزگارم بهتر از این بود...هیچ وقت ادعای خوب حرف زدن هم ندا

شتم...اگر میتونستم خوب حرف بزنم، شاید تورو از دست نمیدادم و باز هم روزگارم بهتر از این

بود...هیچ وقت ادعای خوب بودن نداشتم...همیشه گفتم، بدی کردم که بدی دیدم...

شاید اگر به اندازه‌ی کافی خوب بودم، روزگارم بهتر از این بود...

تو برای پرواز احتیاج به یک کوه داشتی تا به ارتفاع و بلندیش اعتماد کنی و خودت رو از بالای

اون رها کنی و اوج بگیری، من اما یک تپه بودم!...برای تو کم بودم...پس سعی نکن بدی هام

رو فراموش نکنی...بدی فراموش نشونده‌ای نداشتم!...

فقط به این فکر کن که من برای تو کم بودم، همه‌ چیز حل میشه!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﮐﻮﭼﮑـم فـﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾـﯽ ﻣﯿﮑـند ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻧﺎﺋﺐ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ ﭼﻪ ﻟﺬﺗـﯽ ﺩﺍﺭﺩ بهترین ﭘﺎﺩﺷﺎه ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩاشــﺘﻦ ! ۞*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•* و تو شدی انقلاب زندگی من... حالا هر آنچه در زندگی من است تاریخ دار شده است... قبل از تو... بعد از تو... و اینجا دفتری است از تاریخ با تو بودن... ۞*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•* مـــن قصــــه ي با تــــو را تا ابـد اینگـــــونه آغــــاز میکنـــــم: يکــــی بـــود هــــنوزم هســــت خــــدایا همیــــشه باشــــد ۞*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•* ساخت وبلاگ :21 اسفند 1392 ۞*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•* تابستان سال 85..زمانی که مسیر زندگی هردومون عوض شد و با وجود سن کمی که داشتیم یه "عشق واقعی " رو آغاز کردیم . حیف که تاریخ دقیقش یادم نیست :(
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 48
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 26
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 37
  • بازدید ماه : 50
  • بازدید سال : 111
  • بازدید کلی : 5,452